به نام خدای زیبایی ها، سلام و ادب و احترام خدمت تک تک عزیزان و سروران امیدوارم حال دلتون خوش باشه.

مبحث امروزمون درباره حضرت آدم علیه السلام است؛ از هدف خلقت گرفته تا داستان هبوط آدم (ع) به زمین و دشمنی های شیطان و پاسخ به یکسری شبهه مطرح، بی معطلی بریم سراغ اصل داستان.

هدف خلقت انسان

پاسخ به این سوال جواب مفصلی میخواهد اما به صورت خلاصه و چیزی که از قرآن فهمیده میشود به این صورت است:

شروع داستان انسان با آیه «انی جاعل خلیفه» زمانی که خدا به ملائک فرمود میخواهم برای زمین خلیفه ای قرار دهم شروع میشود؛ نکته قابل توجه این است که بعد از خلقت ملائک و جن و زمین، انسان خلق شد.

سوالی برای ملائک مطرح شد، که خدایا توی میخواهی برای خودت خلیفه قرار دهی؟

خدا فرمود من میخواهم روی زمین خلیفه قرار دهم. پس این سخنی که میگویند اگر ادم از آن سیب نمیخورد به پایین نمی‌آمد غلط است.

ملائک گفتند تو میخواهی کسانی را خلیفه قرار دهی که خونریزی و فساد میکنند؟ این درحالی است که ما ملائک تو را تسبیح میکنیم – مارا خلیفه نمیکنی و این مخلوقی که خون یکدیگر را میریزند خلیفه میکنی؟

خدا گفت انکار نمیکنم! اما «انی اعلم مالا تعلمون»  چیزی میدانم که شما نمیدانید.

– ملائک از کجا میدانستند که انسان این چنین است در صورتی که هنوز خلق نشده بود؟

  • ملائک تحلیل کردند. انسان روی زمین میآید، زمینی که محدود است و انسان نامحدود طلب است. این تضاد باعث تعارض منافع میشود و همین باعث درگیری و دعوا میشود. پس در اثر دعوا خونی ریخته میشود و حق یکدیگر را پایمال میکنند ( فساد و خونریزی)
  • نکته دوم ملاوک دارای تجرد هستند و از آینده خبر داشتند.
  • خداوند قبل از خلقت آدم مخلوقات دیگری افریده بود وآن ها شبیه آدم بودند و چون تمارض کردند نسلشان رو به زوال رفت. ملائک هم با چنین ملاکی سوال کردند.

آدم آفریده شد و خدا به او علم اسماء (علم اسرار آفرینش و نامگذاری موجودات‌) را آموخت؛ مفسران در تفسیر این آیه بیانات گوناگونی دارند، بسیارى از مفسّران از جمله امام صادق (ع) گفته اند: که منظور از اسم در این جا مسمّى است، یعنى خداوند جمیع علوم مربوط به زمین و آسمان و انواع صناعات و.. و خواص و منافع آنها، همه و همه را، به آدم (ع) تعلیم داد یا در طبیعت و استعداد او به طور فشرده قرار داد.

به این ترتیب آدم به تمامى اسرار جهان آشنا شد، و شایستگى و استعداد درک همه این اسرار را براى فرزندان خود گذارد. چه فضیلتى از این برتر و بالاتر که او داراى چنین علمى شود و استعداد دستیابى بر آن را براى فرزندان خود نیز به یادگار  بگذارد.(2)

خداوند این علم را به آدم آموخت. سپس خدا آن ها را به ملائک عرضه کرد و به فرشتگان گفت این اسامی را میدانستید؟ اگر راست مى‌گوييد، از اسامى اينها به من خبر دهيد.

ملائکه گفتند (قالو سبحانک) ما هیچ علمی نداریم مگر تو به ما آموزش بدهی، فرشتگان چون حقيقت را فهميدند، پوزش خواستند وبه جهل خود اقرار كردند. «سُبْحانَكَ لا عِلْمَ لَنا»

– جنس این علم و آموزش چگونه بود؟

به طور کلی اگر بخواهیم با مبنای جنس، جایگاه، دانشجو، نحوه فراگیری، اثر فراگیری و علت فراموشی برسی کنیم دو نوع علم داریم:

1. علمی که به صورت اطلاعات و روش یادگیری به صورت آن داد و ستد است، مثلا قلمه زدن یک گل یا پختن یک غذا یا …. و به اندازه بالا رفتن علم سطح علمی هم بیشتر میشود مثلا از مدرک دیپلم به لیسانس و .. ؛ دلیل فراموشی آن بیماری یا تکرار نکردن است.

2. از جنس اطلاعات نیست بلکه از جنس نور است، قبلی را انسان بدست می آورد اما این یکی را خدا به انسان میدهد، جایگاه قبلی در مغز بود اما این در دل (مرکز اداراکات) است. در اثر معصیت فراموش و از انسان گرفته میشود. اثر قبلی دانایی و ارتقا سطح علمی بود اما این ارتقا سطح وجودی است و تقرب الهی است.

شروع دشمنی دیرینه

پس از تعلیم گرفتن حضرت آدم علیه السلام خداوند به همه ملائک امر کرد که سجده کنید.

در میان ملائک جنی بود به نام عزازیل، او ملک نبود بلکه از جنس جن بود که بر اثر عبادات به مقام یکسری از ملائک رسیده بود، چون از این جنس بود توانست عصیان خدا را انجام دهد.

وقتی که امر کرد که سجده کنید او سجده نکرد! خدا علت خواست و گفت تو از گروه عالین ( کسانی که قرار نیست سجده کنند و مرتبه بالایی دارند) هستی که سجده نمیکنی؟ اگر نیستی پس چرا سجده نمیکنی و تکبر میکنی؟

شیطان گفت: من از عالین نیستم اما نمیتوانم قبول کنم که به ادم سجده کنم! چون من از او بهترم من از آتش هستم و او از گل است. اتش از خاک بهتر است پس من از او بهتر هستم!

– عالین چه کسانی بودند ؟

اکنون گروهی به میان امد که انقدر بلند مرتبه اند که خدا اصلا به آن ها امر نکرد که به ادم سجده کنند چون مقامشان خیلی بالاتر است که بخواهند به ادم سجده کنند.

عالین جمع است، قابل اشاره است، زنده است و تاثیر بالا برندگی دارد؛ در نتیجه عالین هم بیشترین تشابه به اسماء را دارد. در حدیثی از رسول اکرم (ص) نقل شده که فرموده: عالین « من و علی و فاطمه و حسن و حسین می­باشیم» [3]

– سجده ملائک برای چکسی بود مگر سجده بر غیر خدا حرام نیست؟

سجده در معنا به خاک افتادن برای خداست، و در شریعت سجده به غیر خدا حرام است، فقط برای خداست.

لفظ قران میفرماید « وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلَائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِيسَ » برای آدم سجده کنید.

یک نظر این است که چون سجده بر غیر خدا حرام است، منظور خدا براین است که جلو ادم سجده کنید اما برای من مانند کعبه یعنی ادم شد قبله گاه ملائک.

نظر دوم، در سوره یوسف زمانی که بنی اسراییل بر یوسف وارد شدند این ها بر یوسف سجده کردند، اما در آیه های قبلی چنین اشاره شده که برادران یوسف به او میگویند « تاللَّهِ لَقَدْ آثَرَكَ اللَّهُ عَلَيْنَا » به خدا سوگند که یقینا خدا تورا بر ما برتری بخشید یعنی اینکه سجده بر خود یوسف بود ولی معنای سجده پذیرش برتری او بود نه عبودیت.

نظر سوم، سجده بر آدم چون به فرمان خدا بود، در واقع بندگى و عبوديت خداست. زيرا عبادت واقعى، عملى است كه خداوند بخواهد، نه آنكه طبق ميل ما باشد. ابليس حاضر بود قرن‌ها سجده كند، ولى به آدم سجده نكند.[4]

سوال، سجده یعنی چه؟ چکار کردند؟ در سجده 7 قسمت بدن روی زمین قرار میگیرد. ایا ملائک بدن دارند؟ یا در نزد خدا زمینی هست؟

معنای سجده یعنی همین پذیرش بالاتری و خشوع در برابر ادم، و همین حالت را ابلیس نداشت و تکبر ورزید و خدا فرمود فخرج، بیرون شو که تو از خوار شدگانی.

ورود به بهشت

خدا پس از رانده شدن شیطان رو به ادم کرد و گفت با همسرت وارد بهشت و ساکن آنجا شو و از هرجا و هر نعمتی که میخواهید لذت ببرید به جز درخت مشخصی که اگر نزدیک آن شدید آسیب میبینید.

– بهشتی که آدم علیه السلام وارد آن شد همان بهشت قیامتی است؟ کجاست؟

  1. بهشت حضرت آدم (ع) بخشی از زمین نبود زیرا هنگام خارج شدن از واژه هبوط استفاده شد، هبوط یعنی پایین آمدن اگر زمین بود از فاخرج استفاده میشد.
  2. بهشت اخرتی هم نیست چون بهشت آخرتی در حال ساخت است (برای هرکس جداگانه) بهشت آخرتی محصول اعمال انسان است ودر آن هیچ ممنوعیتی وجود ندارد ولی بهشت آدم از قبل آماده بود و درخت ممنوعه در آن وجود داشت
  3.  در بهشت اخروی محدودیتی وجود ندارد – در بهشت قیامتی کسی که وارد آن شود دیگر خارج نمیشود (خالدین فیها)
  4. در بهشت پایانی ابلیس در حالی که توبه نکرده اذن ورود نخواهد داشت
  5.  در بهشت قیامتی چیزی که انسان از آن شرم کند وجود نخواهد داشت. بهشت آخرتی هیچ کس خجالت زده و شرمنده نمیشود و شیطان حق ورود ندارد ولی در بهشت، آدم شرمنده و خجالت زده شد. و ابلیس هم ورود پیدا کرد

پس بهشت آدم نه به زمین ربط دارد نه به بهشت اخروی

– چرا آن درخت ممنوعه بود؟ اصلا از چه جنسی بود؟

این درخت در بهشت است و از جنس نور است و پلید نیست. لفظ لاتقربوا هم معمولا جاهایی آمده که ما آمادگی آن کار را نداریم (مانند نماز در هنگام مستی)  و هم در جایی که کاری که انجام میدهیم، پلید است (ولاتقربوا الفحشا) در نتجیه مشکل از درخت نبود، مشکل از آدم (ع) بود که در آن لحظه صلاحیت بهره از آن درخت را نداشت. (مثلا خوردن چلو مرغ توسط نوزاد 3 ماهه؛ که غیر ممکن است)

در حدیثی از امام عسکری نقل شده که این درخت علم بود و برای آدم زود بود؛ این درخت مبدا خلقت همه چیز است یعنی هم سیب و هلو و … از این درخت آفریده شده است.

– پیامبران مگر معصوم نیستند؟ پس آدم (ع) چگونه گناه کرد با وجود اینکه پیامبر بود؟

  1. در بهشت آدم پیامبر نبود
  2.  در آن بهشت شریعتی هم وجود نداشت
  3.  امری که برای وی بود امر ارشادی بود نه امر مولوی ( امر ارشادی مثل نصیحت و پند و اندرز، یعنی چوب دنیوی داره نه اخروی برای مثال اگر مسیری را از راه میانبر نروی خودت خسته میشوی ولی گناهی برایت نوشته نخواهد شد؛ امر مولوی یعنی اطاعت کامل و بدون تخلف و دارای جزا در دنیا و قیامت)

کاری که ادم کرد معصیت نبود به حرف خدا گوش نداد یعنی آدم (ع) ترک اولی کرد (ترک اولی به معنای انجام کار خوب و ترک کار خوب‌تر است) در نتیجه گناه نکرد و در قیامت عذاب هم نخواهد شد، حتی هنگامی که به زمین هبوط کرد مجازاتش نبود چون بعد پذیرش توبه باید برمیگشت.

هبوط حضرت آدم علیه السلام به زمین، مجازات فعلش نبود، بلکه اثر فعلش بود. یعنی از ابتدا قرار بود خلیفه خداوند در زمین باشد،ترک اولی حضرت آدم علیه السلام باعث شد زودتر به زمین بیاید.

– علت دشمنی ابلیس و اراده به بیرون کردن آدم و حوا از بهشت به خاطر چه بود؟

ابلیس جنی بود که به دلیل عبادت بسیار مقرب درگاه خدا بود. ابلیس به خاطر عبادت هایش دچار تکبر شده بود، بعد از خلقت ادم، تکبرش آشکار و در اثر این عمل  از بهشت رانده میشود.

پس از این ماجرا به خدا گفت جزای پاداشم را بده و به عزتت (شکست ناپذیریت) قسم که همه آن هارا گمراه خواهم کرد؛ مگر بندگان مخلصت را.

او عبادات چند هزار ساله ی خود را با ابزار های اغوا عوض کرد به این صورت که از خدا خواست:

  1. به من عمری بده تا قیامت – خدا گفت باشد ولی تا روز مشخص ( ظهور امام زمان عجل الله)
  2. به ازای هر بچه ی آدم دوتا بچه به من بده (*دو جنی که کافر باشند پس خدا انقدر به او بچه میدهد تا دوتای آنها به اختیار خودشان کافر شوند) که آنها را بگمارم به آدم، و فریبش دهم – خدا قبول کرد ولی گفت دو ملک هم برای او قرار میدهم که وساوس آنها را نفی کنند
  3. خدایا کاری کن به من و فرزندانم ادم را ببینم ولی او نتواند(27 اعراف)

سلام به زمین

حضرت ادم و حوا وارد بهشت شدند و ابلیس هم اجازه ورود به بهشت را دریافت کرد. زمانی که آمد و قسم خورد که ای آدم من خیر تو را میخواهم و اگر از این درخت تناول کنید جاودان خواهید شد،خود ادم هم تمایل داشت و زمانیکه تناول کرد لباسشان از آنها گرفته شد و خودشان را با برگ های درختان پوشاندن.

امر آمد که هر سه به پایین بروید « پس شیطان موجب لغزش آنها از بهشت شد؛ و آنان را از آنچه در آن بودند، بیرون کرد. و (در این هنگام) به آنها گفتیم: «همگی (به زمین) فرود آیید! در حالی که بعضی دشمن دیگری خواهید بود. و برای شما در زمین، تا مدت معینی قرارگاه و وسیله بهره برداری خواهد بود » (36 بقره)

آنها روی زمین آمدند و شیطان به مراد دلش رسیده بود و آدم را دچار لغزش کرده بود.

پس از آن ادم بسیار حسرت خورد و پشیمان شد پس از آن آدم از پروردگارش کلماتی دریافت نمود؛ و با آنها توبه کرد و خداوند توبه او را کریمانه پذیرفت؛(37 بقره)

– کلماتی که به ادم یاد داده شد چه بود؟

راوی از امام صادق این سوال را پرسید؛
حضرت جواب داد : اون کلماتی که ادم دریافت کرد، این بود که خدا را به پنج نفر آل کسا (5 تن آل عبا) قسم داد. در واقع ادم با اسما اهل بیت علیه اسلام قرب پیدا کرد و هم هنگام توبه، در نتیجه راه رشد و ترقی در عالم هستی نیست مگر از مسیر اهل بیت.

در حدیثی از امام باقر (علیه‌السّلام) هست که حضرت در این‌باره چنین می‌فرمایند:

حضرت باقر (علیه‌السّلام) خطاب به سلمة بن کهیل و حکم بن عتیبه فرمودند: شرق و غرب عالم بروید، علم صحیح را نمی‌یابید مگر آنچه از ناحیه ما اهل بیت (علیهم‌السّلام) باشد. [منبع]

جمع بندی

قُلْنَا اهْبِطُوا مِنْهَا جَمِيعًا ۖ فَإِمَّا يَأْتِيَنَّكُمْ مِنِّي هُدًى فَمَنْ تَبِعَ هُدَايَ فَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ ﴿٣٨﴾

خداوند امر کرد که به پایین بروید تا زمانی که از جانب من برای شما هدایتی بیاید و هرکس چنین کند نه ترسی بر اوست و نه غمگین میشود(بقره 38)

وَالَّذِينَ كَفَرُوا وَكَذَّبُوا بِآيَاتِنَا أُولَٰئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ ۖ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ ﴿٣٩﴾

و کسانی که کافر شدند، و آیات ما را دروغ پنداشتند اهل دوزخند؛ و همیشه در آن خواهند بود. (بقره 39)

لب مطلب اینکه هرآیه، مفهوم و نشانه ای دارد.

آیات الهی یعنی راهبرنده انسان به سمت خداوند؛ در آیه 38 گفته شده و کذبوا بآیاتنا، ملاک ما هدف و مفهوم آیه است، که یعنی پیامبران قرار است ما را به خدا برسانند؛ برای مثال در خیابان تابلو رعایت حق تقدم را کسی متوجه میشود که با آن آشنایی داشته باشد زبان تابلو و نشانه را بفهمد، زیرا پشت هر نشانه ای مفهومی خوابیده است.

کسی که با زبان نشانه و آیه آشنایی نداشته باشد نه تنها هدایت نمیشود بلکه شاید بیشتر گمراه شود چون معنی آن را درست متوجه نمیشود.

در واقع سخن خدا به آدم، حوا و ابلیس این بود که بروید پایین و هرگاه هدایتی آمد، هرکس آن را تبعیت کند به رستگاری خواهد رسید و هرکس تبعیت نکند و کفران بورزد تا ابد در جهنم خواهد بود.

 

  1. آیه 30 بقره